از یک سو، جورج بوش و ساختار تصمیمگیری در کاخ سفید، بر ضرورت اجراییسازی تحریمهای گستردهتر علیه ایران تأکید داشته و از طرف دیگر، میتوان نشانههایی از انعطافپذیری سازنده را از سوی خانم رایس و همچنین نیکلاس برنز معاون سیاسی وزارت امور خارجه آمریکا مشاهده نمود.
رایس بر این امر تأکید دارد که هرگونه تداوم روند غنیسازی هستهای ایران به عنوان خط قرمز سیاست خارجی و امنیتی آمریکا محسوب شده و در نتیجه این کشور نمیتواند در فضای همکاریجویانه با ایران قرار گیرد.
وی اظهار امیدواری کرد که اگر ایران به درخواست جامعه بینالمللی در مورد تعلیق غنیسازی هستهای توجه داشته باشد؛ در آن شرایط به نتایج و مطلوبیتهای بیشتر و مؤثرتری در ارتباط با ایران نائل خواهد شد.
زیرا همکاری با کشورهایی امکانپذیر خواهد بود که تمایل بیشتری برای مشارکت با جامعه بینالمللی دارا میباشد.
وی بر اجراییسازی سیاست همکاری با ایران تأکید داشته و آن را صرفاً در شرایطی امکانپذیر میداند که انعطافهای بیشتری در ارتباط با فعالیتهای هستهای ایران ایجاد شود.
محور اصلی چنین انعطافهایی میتواند در قالب شکلهای متنوعی از تعلیق انجام پذیرد. بنا بر این آمریکا ترجیح میدهد تا روندهای دیپلماتیک را تداوم بخشد.
این امر به منزله نادیده گرفتن اقدامات نظامی و بازسازی الگوهای همکاریجویانه تلقی میشود. بهموازات چنین رهیافتهایی، لازم است تا الگوهای مبتنی بر اعمال فشار سازمانیافته علیه ایران نیز موردتوجه قرار گیرد.
محافظهکاران سیاست امنیتی آمریکا نشان دادهاند که هیچگاه از الگوهای انعطافپذیر بدون اعمال فشارهای گستردهتر حمایت نخواهند کرد.
بنا بر این آنچه را که کاندولیزا رایس و نیکولاس برنز به عنوان تداوم دیپلماسی با ایران بیان داشتهاند را میتوان تداوم فشارهای بیشتری برای منعطفسازی ایران در برابر سیاست هستهای دانست.
تجربه نشان داده است که سیاست دوگانه نمیتواند مطلوبیت امنیتی مؤثری را برای آمریکا و سایر کشورهای منطقه ایجاد نماید. بنا بر این هرگونه انعطافپذیری از سوی بازیگرانی همانند ایران صرفاً در شرایطی انجام خواهد شد که آمریکا الگوهای صریح، دقیق و مبتنی بر منافع متقابل را پیگیری نماید.
در فضای مبتنی بر سیاستهای دوگانه هیچگاه اعتمادسازی بهگونهای دقیق و مؤثر انجام نخواهد شد. بازی دوگانه نمیتواند برای ایران منافع یا سودمندی داشته باشد.
آمریکاییها برای اجراییسازی سیاستهای «رایس و برنز» لازم است از الگوهایی بهره گیرند که در مغایرت با تهدیدات امنیتی مجلس سنا قرار نگیرد و اگر بر این باوریم که نقطه عطف روابط ایران و آمریکا ماهیت سازنده و همکاریجویانه خواهد داشت بنا بر این باید از روشهایی استفاده کنیم که جدالها را بهمیزان کمتری منعکس نموده و بر نشانههای مواضع مشترک تأکید داشته باشد.
خانم رایس چگونه میتواند مواضع جدید وزارت خارجه را با رویکردهای تهدیدکننده سنا علیه ایران هماهنگ سازد.